هاورد شولتز ، کارآفرین و نویسنده سرشناس آمریکایی است که در سال ۱۹۵۳ به دنیا آمده است و به عنوان صاحب و رئیس هیئت مدیرهی “استارباکس“ به شهرت جهانی رسیده است و در حال حاضر سرمایه فعلی او ۴ میلیارد دلار آمریکا تخمین زده شده است. در ادامه مطلب ” زندگی نامه هاورد شولتز “ با ما همراه باشید.
دنیا استارباکس را مدیون هاورد شولتز است.
او مردیست که میتوان گفت از صفر به هزار رسید، و این کار را تماماً با تلاش و پشتکار خود انجام داد.
مانند بسیاری از ساکنین آمریکا، اجدادِ شولتز آمریکایی نبودند. جدِ پدریِ او در سال ۱۸۹۲ با تنها ۱۰ دلار در جیب و بدونِ دانستن حتی یک کلمهی انگلیسی از اروپای شرقی به آمریکا مهاجرت کرد. جدِ مادریِ او نیز با شرایطیِ مشابهِ جدِ پدری، در اوایل دههی ۱۸۹۰ کشور خود را ترک کرد و برای پیدا کردن یک زندگیِ بهتر به آمریکا رفت.
به دنبالِ زندگیِ بهتر بودن خصوصیتی بود که سالیانِ سال پس از مهاجرتِ اجدادِ شولتز به آمریکا، در خانوادهی او ماندگار بود.
زمانی که او سه ساله بود خانوادهاش در خانهای که سازمان حمایت از افراد بیبضاعت در اختیار آنها گذاشته بود گذران زندگی میکردند و به سختی میتوانستند قبضهای آب و برق را پرداخت کنند. پدر او پس از بازگشت از جنگ جهانی دوم، در ازای درآمد بسیار پایینی کارگری میکرد.
شولتز در مصاحبهای گفت:
“یکی از خاطراتی که از پدرم در ذهن من حک شده، دیدنِ او با بدنِ گچ گرفته شده روی مبل خانهمان بود، در حالی که از درد چهرهاش را در هم کشیده بود. او در مسیرِ تحویلِ پوشکهای پارچهای به دلیل تکهای زمین یخ زده تعادل خود را از دست داده و استخوان لگن و مچ پایش شکسته بود. او از کارش اخراج شد. بدونِ بیمهی سلامت، بدونِ پرداختِ خسارات، و بدونِ هیچ پس اندازی. این تصویر از پدرم هیچوقت از یادم نرفت.”
شولتز مادرش را عامل اصلیِ رویاپردازیهای خود میداند و در مصاحبههای بسیاری در این مورد صحبت کرده است. او میگوید با وجود اینکه خانوادهاش در آن دوران به ندرت پولِ کافی برای پرداختِ قبضهایشان داشتند، مادرش همیشه به تحقق رویاها در آمریکا اعتقاد داشت و این عقایدِ خوشبینانه را به او نیز منتقل کرده بود.
شولتز بیشترِ روزهای دوران نوجوانی خود را با علاقهی اصلیش در زندگی، یعنی ورزش گذراند.
ورزش موردعلاقهی او فوتبال آمریکایی بود، و همین علاقه در نهایت منجر به ورود او به دانشگاه به کمک بورسیهی ورزشی شد. او اولین عضوِ خانوادهاش بود که در دانشگاه قبول، و از آن فارغالتحصیل میشد.
اولین شغلِ او، فروشِ تجهیزاتِ اداری بود و او به علت توانایی بالایش در صحبت کردن با دیگران و فروش، در کارش بسیار موفق بود.
او پس از آن شغلهای دیگری را نیز امتحان کرد و در نهایت در شرکتی اروپایی برای فروش تجهیزاتِ خانگی مشغول به کار شد.
یکی از مشتری های این شرکت، قهوه فروشیِ کوچکی در شهر سیاتلِ ایالت واشنگتن به نامِ استارباکس بود.
در سالِ ۱۹۸۲ پس از دریافت یک سفارشِ بزرگ برای دستگاههای قهوه ساز، شولتز که کنجکاویش برانگیخته شده بود، برای بازدید به این قهوهفروشی کوچک رفت. فضای گرم کاری و شوقی که سه صاحبِ این مغازه در زمینهی قهوه داشتند باعث شد شولتز مصمم به همکاری با آنها شود.
او ماهها به درخواست و اصرار ادامه داد و به گفتهی خودش آنقدر باعث آزار و اذیتِ سه صاحب مغازه شد که در نهایت راضی به همکاری با او شدند. یک سال بعد، او در سمت ریاستِ بخش تبلیغات استخدام شد و به همراه همسرش به سیاتل نقل مکان کرد.
در سال ۱۹۸۳ هاورد شولتز برای یک سفر کاری به شهر میلان در ایتالیا رفت و در یک کافهی ایتالیایی اولین فنجان اسپرسوی زندگیش را نوشید. فضای گرم کافه، طعمِ اسپرسو و دیدنِ نحوهی تهیهی آن توسط باریستا او را شگفت زده کرد.
پس از این تجربهی به یاد ماندنی، او با یک ایدهی بزرگ به آمریکا برگشت. ایدهی تبدیلِ مغازههای قهوه فروشی، به کافه.
او این ایده را با صاحبانِ استارباکس مطرح کرد، اما آنها علاقهای به آن نشان ندادند. از نظر آنها هیچ سود و منفعتِ مالیای در چنین پروژهای وجود نداشت، چرا که در آن زمان هیچ کافهای که نوشیدنیهایی با پایهی قهوه عرضه کند وجود نداشت، و از طرف عموم هم تقاضایی برای آن وجود نداشت. فرهنگِ قهوه خوردن خارج از خانهها بی معنی بود، مردم دانههای قهوه را از مغازه میخریدند و یا به همان شکل با خود به خانه میبردند، و یا از فروشنده درخواست میکردند که دانههای قهوه را برایشان آسیاب کند تا آن را بصورتِ پودر قهوه به خانه ببرند و دم کنند.
او که به ایدهی خود ایمان داشت، به تشویق همسرش از شغل خود در استارباکس استعفا داد تا به تنهایی ایدهی خود را عملی کند. اما هنوز پول کافی برای این کار نداشت، به همین دلیل در یک سالِ پس از آن در حالی که با درآمدِ همسرش گذران زندگی میکردند، او به دنبال افرادی گشت که در ایدهاش سرمایه گذاری کنند.
در این مسیر به گفتهی خود بیش از ۲۰۰ بار جوابِ “نه” شنید، اما در نهایت چند نفر که ایدهاش را قبول داشتند پیدا کرد و با کمکِ آنها اولین کافهی خود به نامِ “il Giornale” را افتتاح کرد. این کافه ۳ مدل قهوه در منو داشت، لاته، کاپوچینو و اسپرسو، و با پخشِ موسیقیِ اُپرا، فضایی درست شبیهِ کافه های ایتالیا داشت.
دو سال پس از آن صاحبان استارباکس قصدِ فروش مغازه های خود را کردند و شولتز که علاقهاش به استارباکس را در طی سال ها حفظ کرده بود، با ۳.۸ میلیون دلارِ آمریکا آنها را خرید.
او سه شعبهی “il Giornale” را تغییر نام داد، با قهوه فروشی ها ترکیب کرد، و رسماً صاحب “کافه استارباکس” شد. او تنها ۳۴ سال داشت.
در سال ۱۹۹۲، وقتی که برای اولین بار سهامِ استارباکس بطور عمومی به فروش رسید، ۱۶۵ شعبه در سراسرِ آمریکا داشت و با ۲۷۱ میلیون دلار درآمدی که از طریق فروش این سهام ها کسب کرد، توانست تعداد شعب خود را دوبرابر کند.
تا سال ۱۹۹۶ تعداد این شعب به ۱۰۱۵ رسیده بود. سرعت رشدِ این شرکت به قدری بالا بود که تنها سه سال بعد از آن دو هزارمین شعبهی استارباکس افتتاح شد.
در ژوئن سال ۲۰۰۰ شولتز از سمتِ خود بعنوان مدیرعامل استارباکس استعفا داد و بعنوانِ رئیس هیئت مدیره و همچنین رئیس بخش تبلیغات جهانی به فعالیت خود در این شرکت ادامه داد. در این زمان تعداد شعب استارباکس به حدود ۳۵۰۰ شعبه در بیش از ۱۲ کشور جهان رسیده بود.
در بازهی ۷ سالهای که شولتز بعنوانِ رئیس بخش تبلیغات جهانی فعالیت میکرد، تعداد کافه های استارباکس بیش از ۴ برابر شد و از ۳۵۰۰ عدد به بالای ۱۵ هزار عدد رسید. در این بازه هر سال بطور میانگین ۱۵۰۰ شعبه استارباکس افتتاح میشد و سودِ این شرکت از ۲ ملیارد دلار آمریکا، به ۹.۴ میلیارد رسید.
اما پس از این رشدِ شگفت انگیز، ناگهان استارباکس با مشکلی غیرقابل پیشبینی مواجه شد.
در سال های ۲۰۰۷-۲۰۰۸ به علتِ بحران اقتصادی بزرگی که در آمریکا رخ داد، بسیاری از آمریکایی ها مخارجِ اضافهی خود را حذف کردند، و فنجان قهوه های گران قیمتِ روزانه نیز در این دسته از مخارج قرار می گرفتند. بدین ترتیب رشدِ شرکت به یک توقفِ ناگهانی رسید و ارزشِ سهامِ آن ۵۰ درصد کاهش یافت.
استارباکس از شولتز درخواست کرد که دوباره سمت قبلی خود را بپذیرد و بعنوانِ مدیرعامل به شرکت بازگردد. و تنها رسیدنِ خبرِ بازگشتِ او بهعنوان مدیرعامل به گوش عموم، برای این شرکت ۹ درصد افزایش قیمت سهام به همراه داشت.
هاورد شولتز تصمیم گرفت تمرکزِ خود را بر تجربهی مشتریان در استارباکس بگذارد. او بیش از ۹۰۰ شعبهی استارباکس را تعطیل و در کنار آن حدود ۶۷۰۰ از کارمندانِ خود را اخراج کرد.
یک ماه پس از بازگشتش به سمت مدیرعاملی، شولتز دستور داد که تمامی شعب استارباکس برای یک روز تعطیل شوند تا او بتواند به بیش از ۱۳۵ هزار باریستا روشِ صحیحِ درست کردن اسپرسو را آموزش دهد.
هدفِ شولتز به عنوان استاد فروش این بود که با تبدیل کردنِ استارباکس به یک تجربهی خوشایند، به مشتری ها یادآوری کند که چرا زمانی عاشقِ این برند بودند. او حتی استفاده از دستگاه های اتوماتیک اسپرسو را ممنوع کرد، چرا که از نظر او با اینکه این دستگاه ها سرعتِ سرویس دهی را افزایش میدادند، اما زیباییِ دیدنِ چگونگی تهیهی یک فنجان قهوه را از مشتری ها می گیرد.
روش های شولتز جواب دادند. قیمت سهام شرکت در سال ۲۰۰۹ بیش از ۱۴۳٪ افزایش داشتند و فروش به میزانِ قبلی بازگشته بود.
تا سال ۲۰۱۷ تقریبا ۳۰۰۰ شعبه به شعب قبلی استارباکس اضافه شد و مجموع تعداد شعب این کافه را در سراسر دنیا به تقریبا ۳۰ هزار عدد رساند.
با این حجم از موفقیت ممکن است تعجب آور باشد، اما موفقیت هیچوقت هدفِ اولِ شولتز نبود.
“من هیچوقت قصدِ داشتنِ یک ساخت و کار جهانی را نداشتم. قصدِ من فقط ایجادِ محلِ کاری بود که پدرم هیچوقت فرصتِ کار کردن در آن را نداشت. محلِ کاری که با همهی کارمندانِ خود با احترام رفتار میکند.”
استارباکس در سال ۲۰۱۸ توسط مجلهی Fortune در لیست بهترین شرکت های دنیا از لحاظ کارمندی، در رتبهی پنجم قرار گرفت.
همچنین در لیستِ شرکت هایی که بیشترین تنوع را در کارمندان خود دارند، لیستِ شرکت هایی که بهترین شرایط کار را برای کارمندان خود فراهم کردند، و بهترین کارفرماها برای بانوان، قرار گرفت.
شولتز برای بار دیگر در سال ۲۰۱۶ از سمت خود بعنوان مدیرعامل استعفا داد، و در ژوئن سال ۲۰۱۸ پس از ۳۷ سال اعلام کرد که از فعالیت خود در استارباکس کنارهگیری میکند و قصد دارد در زمینه های دیگری مشغول به کار شود.